درباره عکس

شناخت عکس

آموزش
5 اردیبهشت 1403
توسط: ماهی

با زبانی ساده، برای اینکه بیشتر از دنیای عکاسی لذت ببریم، این کارو برای کسانی که آنچنان تعریفی از این دنیای جذاب ندارن و صرفا بیننده های خوبی هستن، میکنیم.
اما برای شمایی که دستی بر آتش دارید هم در ادامه حرفهایی خواهیم داشت.

دسته اول : عکس میتونه #احساسات منو برانگیخته کنه؛ این دسته معمولن قابل تکرار نیستن.
دسته دوم : عکس میتونه ارزش #لحظه رو ثبت و حفظ کنه ؛ عموما قابل تکرار نیستن.
دسته سوم : بعضی عکس ها صرفا از لحاظ #بصری چینش زیبایی دارن و #قابل_تکرار هستن
دسته چهارم : بعضی عکس ها #مخاطب_خاص دارن و بطور #شخصی باهاشون ارتباط میگیریم
اما دسته پنجم : که شخصا طرفدار و عاشق این دسته م و در اون #جهانبینی عکاس تاثیر مستقیم داره در کیفیت محتوایی یا بصری ؛ این عکسها عموما قابل تکرار نیستند ؛ به این عکسها، عکسهای امضادار میگیم.

پ.ن.۱.
 قطعا این یک دسته بندی شخصی هست و تمام و کمال نیست. 
مثلن سراغ عکسهای تجاری، مُد ، مستند خیابانی و ... نرفتم. و صرفا درباره عکسهاییه که بیشتر به زمینه کاری خودمون مربوط میشه.
ولی با این حال یه دسته دیگه هم وجود داره فعلن نخودی باشه 
چون یکم تخصصی تره. اونم عکس هایی که صرفا به #تجهیزات و رابطه ش با #علم_عکاس بر میگرده ولی براش مثال تصویری میذاریم.
پ.ن.۲. هر دسته زیر مجموعه هایی میتونه داشته باشه و همچنین بعضی عکسها جز بیش از یک دسته میتونن باشن. که روزهای دیگه بازم درباره شون خواهیم گفت.
پ.ن.۳. برای هرکدوم یه هشتگ گذاشتم که بعدها اگر بازم درباره شون مثال تصویری داشتیم ، تعریف ش رو بتونیم پیدا کنیم 
و برای هر دسته چند عکس برای مثال میذارم .
پ.ن.۴. یه دسته از عکسها هم هستند که بيشتر از جهتِ خوب بودن فضا و محیط ، عکسهای زيبا و پر احساسی دیده میشن. یکبار فقط همین موضوع رو کار میکنیم.


دسته اول : 
البته که تقریبا تمام عکسها #احساسات ما رو برانگیخته میکنن
اینجا بیشتر سراغ عکسهایی میریم که بیشترین اثر زیباشناختی شون ، همین نکته باشه

دسته اول

 


دسته دوم : 
ارزشِ لحظه .
میشه روزها و شاید یک عمر درباره ش حرف زد...
همون کششی که باعث میشه بخواید مثلن اولین کلمه ای که فرزندتون به زبون میاره، ضبط کنید...
عکسِ مستند همونقدر میتونه ناب و بکر باشه...

عکسی که در مثال اول دسته اول گذاشتم هم از همین دسته ست و خیلی عکس دوست داشتنی ایه برای خود من
فرض کنید توی دسته دوم هم هست. 
چند فریم دیگه هم ببینیم :

دسته دوم

 


 

ما نمی دانیم چرا درلحظه ای خاص شاتر را فشار می دهیم. لحظه اى می آید، همه چيز آنجاست، بگیرش!
اين يك شانس است، اما شما باید شانس را دريابيد، آنجاست كه اراده ای مشخص وجود دارد.

"هنرى كارتيه برسون"

 

كتاب ذن و عكاسى  |  پل مارتين لستر

  


دسته سوم :
خیلی از عکس ها بخاطر زیبای فضا ما رو تحت تاثیر میذارن و نه صرفا کاری که مستقیما عکاس کرده باشه. 
چند مثال تصویری در ادامه خواهیم داشت اما توجه داشته باشید که چشم های تربیت شده و آگاهِ عکاس (یا شاید صرفا گیرنده عکس) هم در انتخاب یک سری از این قابها -قطعا- دخیل هست. (گروه الف)

اما بعضی عکسها هم هستند که دخالت خاصی از جانب عکاس بجز کلیک کردن ندارند (گروه ب) 
_ من اینجور وقت ها میگم این عکس رو هر کسی میتونست بگیره حتی یک نابَلدِ غیرِ عکاس _

گروه الف >


گروه ب >

این مثال در واقع اصلن مورد علاقه ما نیست! چرا؟
به جای این عروس داماد هر عروس داماد دیگه ای میتونید متصور بشید درسته؟ بعد مقایسه کنید با دسته پنجم.

عکاسی متکی به فضا (در ایران میگن عکاسی عمارت)

 

وقتی فضای گروه (ب) به فضای وینتیج/vintage نزدیک میشه کمی قابل لمس ترمیشه. ولی همچنان جای هرکدوم این زوج ها میتونید زوج دیگه ای رو متصور بشید و حتی هرعکس و آهنگ عکسی مثل دسته پنجم که خواهیم گفت مخصوص نیست...

 


دسته چهارم :
برای مثال تصویری دسته ۴م تلاش کردم عکسهایی بذارم
اما اونقدر این موضوع شخصیه که دامنه مثالهاش حتی از بقیه دسته ها متنوع تره
قطعا عکسی که انتخاب میکنم شخصِ من باهاش ارتباط خاصی دارم
و شاید برای دیگران حس یا مفهومی نداشته باشه :

هیچ کس نمیدونه بجز اینکه این تصویری از یک فرفره جلوی ساعت یه ماشین باشه، یادآور چه قصه ای برای شخصِ گیرنده ی عکسه. زمانی که من در سفر یک ماهه م به جنوب بودم.
و روزی که این عکس رو گرفتم با همین ماشین داشتم به سمت بندری میرفتم که ازونجا از مسیر دریایی برم به جزیره کیش...
ارزش این عکس زمانی که اتفاقی در صفحه فیس بوک م پیداش کردم بخاطر ارزش خاطراتی بود که همراهش بود و نه خود عکس.
اغلب عکسهایی که با هدف حفظ خاطره در صفحه اینستاکرام و فیس بوکمون میذاریم ازین دسته هستنو شايد در اصطلاح #مخاطب_خاص دارند
اما بعضی عکسها هم کاملن غریبه باهاشون روبرو میشیم و خارج از کیفیت بصری یا مفهوم خاصی که عکاس دنبال میکرده ، به نوعی مخصوصِ خودمان عکس رو می پسندیم . 
گاهی حتی دلیل پسندیدنش رو هم نمیدونیم.
البته وقتی «زبانِ عکس» رو بلد باشیم میتونیم بفهمیم چرا یک عکس رو‌دوست داریم.

عکس ها دنیای احساسات هستند
عکسها لحظه و یا جریان و خاطره ای رو می کشند تا در آینده اون رو زنده کنن. 
و اینطوره که اگر اهل نوستالژی باشید به شکل ویژه ای عکس ها رو‌هم دوست خواهید داشت...

عکاسی #مستندگزارشی از این جهت مورد علاقه ماست که این رسالت رو بر دوش داره ، که احساساتِ جاری رو همون طور که هستند نمایش بده...


براى آشنايى با فضاى عكاسى فاين آرت به پيج هايى كه اسكرين ازشون ميذارم سرى بزنين و البته اين ها نوع كوچكى از فاين آرت هستند. فاين آرت در عكس نميگنجه و ميتونه با موسيقى، رقص، ويديوآرت و ... همراه باشه ..
فضاى خيالى (سورئال) و نزديك شدن به فضاى تصويرسازى از ويژگى هاى آثار اين سه عكاس هست


دسته پنجم :
براى درك بهترِ دسته پنجم لازمه  اول درباره مطلب ديگه اى صحبت كنيم :

زیبایی فضا در عکس که متأثر از طبیعت یا چینشِ محیط و یا لباس و ... باشه باعث میشه بی اختیار بگیم : واو ! چه عکس خوبی
بله در زبان نسبتا عام عکس خوب هرچیزیه که قشنگ باشه 
اما سوال اینه : عکاسِ خوب کیه ؟ 
فرق این عکاس با اون عکاس در چیه ؟ 
فارغ از تاثیر تجهیزات و علم عکاسی ، پس تاثیر فردی که پشت این ماشین می ایسته چیه ؟ 
در کتاب «ذهن و عکاسی» آمده : تصمیمات فنی را به ذهن بسپار، تصمیمات معنایی را به قلبت

پیش نیاز عکاس شدن آموختن تئوری و دانستن کار با دوربین و تکنیک ها ؛ ساختارشناسی و مبادی سواد بصری که بصورت آکادمیک آموزش داده میشن.
و بخش بزرگی از عکاس بودن ، هنرمند بودنه که شاید تنها در زیستن میتوان آن را آموخت...

از جمله مورادی که در زیستن میتوان آموخت! و یا به عبارتی با تجربه بدست میان:
_ قرار گرفتن در فضای (لوکیشنِ) جدید و نا آشنا ؛ که نیاز داره به مدیریت ِ موقعیت برای چینش سوژه ها در فضا*
(قرار نیست لوکیشن ناآشنا یه عکاسِ حرفه ای رو بترسونه یا مضطرب کنه)
_شناخت نور ها در فصل ها و ساعات مختلف ِ روز ؛ عکاس دمای رنگ نور، جهت تابش و موقعیت سوژه رو مدیریت می کنه **
(قرار نیست یه عکاس حرفه ای تمام و کمال به نرم افزار ادیت متوسل باشه)
_ و از همه مهمتر رابطه عکاس با سوژه ؛ نقش عکاس و تلاش اون برای هدایت سوژه‌های انسانی به حالِ خوب یا حالِ مورد نظرش، بدون دخالت در واقعیت درونی سوژه‌ها یا محتوا که از جهانبینی ش و همچنین از تجربه و شعور او ناشی می شه . 
(و برای هر شخصیتی -یا زوج یا کودکی- لازمه به شیوه مخصوص به خودشون عمل کرد)

حالا اهميت تجربه رو درك كرديد . 
پس عکس خوب از تلفیق این ها حاصل میشه و شعورِ عکاس، عکس خوب رو «خلق» میکنه و بله این هنرمنده که در جایگاه «خالق» ظاهر میشه 
و در نهایت عکاس حرفه ای «امضادار» میشه، چون جهانبینی و نوع ِ بی همتای خودش رو در کار جاری میکنه....

پ.ن.۱. شیوه مخصوص برای هر شخصیت، رازهای ناگفتنی عکاسه...
پ.ن.۲. برای من ۸ سال گذشت تا بتونم قبول کنم من رو «عکاس» معرفی کنن
پ.ن.۳. به موضوع تجهیزات و تسلط عکاس در استفاده از اونها ؛ و هر کدام از نقاط قوتی که گفته شد، در پست های دیگه ای می پردازیم.


عکس‌های امضا دار ؛ عکس‌های غیرقابل تکرار ؛ عکس‌هایی که در آن‌ها میتوان جهانبینی عکاس را دنبال کرد و فهمید یا همان اثرِ مستقل از هنرمند که بدون سنجاق شدن ِ هنرمندش میتواند همه چیزهای گفتنی ش را بگوید... عکس‌های بدون تاریخ انقضا

 اغلبِ عکسهای مستند روایتی-گزارشی ازین دسته هستند....
غیرقابل تکرار بودن
شناساییِ لحظه طلایی و ثبت اون در بهترین قاب نیاز به تجربه بسیار بسیار بالایی داره

عکاس تمامِ امکاناتِ محیط ، آگاهی و تجهیزات رو در خدمتِ جهانبینی خودش میگیره و عکسی رو ثبت می کنه که تقریبا به همون شکل عین به عین غیر قابل تکراره....

فضاسازی عکاسِ حرفه ای ، به گونه ای در خدمتِ ایجادِ فضاییه که او احساس کرده و‌نیاز به بازتاب وجودِ کرکترِ جلوی دوربین ش رو برآورده می کنه...

 شناخت نور، شناخت فوکال لنز ها و تنظیم نور بر اساس دیافراگم مورد نظر همه و همه در خدمتِ دیدگاه عکاس به موضوعش هستند....

 عکاس تصمیم میگیره از چه زاویه ای یک رویداد رو ثبت کنه و در بین هزاران فایلِ عکس ، انتخاب کنه و به ما نمایش بده

عکاس جهان پیرامون ش رو به خدمتِ شاتِ طلایی در میاره...

 اگر صد عکاس در این مراسم حضور داشتند چند تاشون این زاویه رو شات می زد ؟ هیچ وقت موقع دیدن عکسی از خودتون پرسیدین چند نفر میتونن این قاب رو همین طوری که هست دیده باشند و عکاسی کنند؟

 شناخت یک عکاس حرفه ای از تجهیزات و امکاناتش میتونه چنین عکسی رو بیآفرینه...

 و باز هم عکاسِ حرفه ایِ  واقف به تجهیزات

 اگر این صحنه از زاویه کنار ثبت می شد، -فارغ از ارزش احساسات جاری- قابی بود مثل اکثر قابهای صحنه های مشابه این

که ارزش این قاب نه بخاطر تفاوت در زاویه دید، بلکه بخاطر تاکید عکاس روی خود موضوع به صورتی مینیمال ، فارغ چه کسی بودنِ سوژه هاست... هر عروسی و هر پدری رو میشه جای این اشخاص گذاشت و با این قاب همذات پنداری داشت...
(در مواقعی بیرون کشیدنِ «این عروس» «این داماد» «این مراسم» و .... اهمیت دارند. یعنی شناس بودن الویت هست. اما این جهانبینی عکاسه که تعیین می کنه از عکاس بودنش چیو نشون کی بده - بحث مفصلیه...)

قدرت تکنیکی در این ثبت : زاویه ، کادربندی ، ترکیب بندی ، روایت پردازی ، انتخاب و استفاده مناسب از لنز و حتی ادیت بسیار حرفه ای عکس فوق العاده ستودنی ست.

با دونستن درباره دسته پنجم دوباره همه ی مثالهای دسته ها رو بخونید و ببینید از مطلب دسته پنج، چقدر در بقیه جاری هست یا نیست.
و بدونید: یک عکاس حرفه ای به تک تک چیزهایی که گفته شد موقع قاب بندی و شات ، فکر نمی کنه، بلکه اونقدر این چیزها رو تمرین و زندگی کرده که بطور ناخودآگاه انجامشون میده.
اینجاست که میگیم جهانبینی و شعور جاری در وجود یک هنرمند در اثرش هویدا میشه

ارسال نظر

!
!